سیر تکامل تجهیزات یخنوردی ریشه در آلپ و بسیار قبل از شروع دوره طلایی کوهنوردی و آلپینیسم، دارد.
این سیر تکامل تجهیزات باعث رشد سطح صعودها و حتی ظهور تاکتیکها و تکنیک های جدیتری نیز شد.
صعود مونبلان توسط ماجراجویان آقایان پیکارد و بالمات در سال ۱۷۸۶ میلادی به عنوان آغاز دوران طلایی کوهنوردی شناخته میشود. اما مسلم است که عبور از مسیرهای یخزده و یخچالهای طبیعی با استفاده از پوتینهای مجهز به گل میخ و چوب دستیهای بلند با سخمه، قلاب و طنابهای کنفی در میان محلیان و دهقانان آلپ، قبل از آن دورههای اولیه کوهنوردی گردشگری در دهههای ۱۷۰۰ در مناطق کوهستانی آلپ رواج داشته است.
در کتاب.
٫ عنوان شده پس از صعود اشرافزادهای اسکاتلندی بنام «هارولد ربرون» از جبهه کوه «بنویس» (Ben Wyvis) در سال ۱۹۰۶ پیمایش و صعود از مسیرهای یخی نیز شروع شد.«هارولد ربرون» که بین سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۹۲۶ زندگی میکرد یک اشرافزاده اسکاتلندی بود که علاقه فراوانی به کوهنوردی و ماجرا جویی داشت. او از اعضای اولیه و رئیس آلپین کلوب اسکاتلند نبز بود. صعود او به کوه بنویس در آن سالها یک دستاورد مهم در کوهنوردی و به عبارتی یخنوردی محسوب میشود. کوه بنویس به ارتفاع فقط ۱۰۴۶ متر از سطح دریا بلندترین نقطه جزایر بریتانیا است.
آقای ربرون در سال ۱۹۰۶ موفق شد از جبهه یخزدهٔ کوه بنویس برای اولین بار به قله آن صعود کند. وی همچنین در همان دوره اقدام به تأسیس انجمن یخنوردی اسکاتلند کرد و اقدامات نوآورانه در زمینه ساخت و طراحی تجهیزات کوهنوردی نظیر کلنگ کوهنوردی و تغییرات در کرامپون هشت شاخه نیز داشت.
در سال ۱۹۰۸ آقای اسکار آکنشتاین میره سراغ آقای گریول و کرامپون ۱۰ شاخه را تولید میکنند که به عنوان نقطهٔ عطف و پیشرفت در کوهنوردی و یخنوردی شناخته میشوند.
آقای اکنشتاین که تاجر قهاری نیز بود برای اینکه کرامپونهای ده شاخه طرح جدیدش را بین کوهنوردان و ماجرا جویان معروف کند اولین جشنواره گامبرداری و صعود از یخ را را در (Cormayeur) نزدیک شمونی فرانسه و در یخچال (Brenva) و در سال ۱۹۱۲ برنامه ریزی و اجرا کرد.
تا اینکه در سال ۱۹۲۹، لورن گریول (پسر آقای گریول) دو شاخه نیش جلویی کرامپون را به کرامپون ۱۰ شاخه اضافه کرد و این، به اعتقاد بسیاری از کوهنوردان، یک انقلاب واقعی در ساختار کرامپون بود که در شکلگیری تکنیک گامبرداری و استفاده از کرامپون نقش بسیار مهمی ایفا کرد.
از حدود دهه ۱۹۳۰ میلادی، بسیاری از جبهههای بزرگ شمال اروپا صعود شدند. اما هنوز رخ شمالی دیوار آیگر همچنان یک چالش جدی باقی ماند.
کلنگهای دسته چوبی کوتاهتر (حدود ۹۰ تا ۱۲۰ سانتیمتری با تیغه و بیلچه و سخمه) در کنار کرامپونهای ۱۲ شاخه گریول و طنابهای کنفی تولید شدند. تجهیزات سبکتر و کارآمدتر شدند و آلپینیستها شروع به جمعآوری تجربه در دیوارههای یخی کردند.
در سال ۱۹۳۸، دو کوهنورد جوان آلمانی به نامهای آندره هکمایر و لودویگ فورگ (Anderl Heckmaier و Wiggerl Vorg) با استفاده از ابزارهای مشابه ابزارهای امروزی مانند کلنگ کوتاه و کرامپون با دو نیش جلوی موفق به صعود رخ شمالی دیواره آیگر شدند.
در دهههای ۴۰، ۵۰ و ۶۰ میلادی که اهداف کوهنوردی در هیمالیا متمرکز بود، تجهیزات یخنوردی مانند کرامپون و تبر یخ و پیچ یخ در فزمهای اولیه خود تولید و تا امروز پیشرفتهای چشمگیری داشتند. تمرکز کوهنوردان به ساخت و استفاده از تجهیزات کارآمد و سبک بود.
در اوایل دهه ۱۹۶۰، هامیش مک اینس (Hamish MacInnes) پس از شرکت در امداد سه کوهنورد متوجه شد که کلنگهای آنها در حین برنامه شکستهاند. از این رو، او تصمیم به ساخت کلنگی با شفت فلزی گرفت. کلنگ با شفت یا بدنه فلزی متولد شد.
در اواسط همان دهه کوهنوردان به شکل جدیدی از کلنگ/تبرهای دسته کوتاه دست یافتند که صرفا برای صعود مسیر های یخی مورد استفاده قرار می گرفت. جریان به اینشکل بود که و در اوایل دهه ۶۰ میلادی “ایوان شوینارد” که تولید کننده پوشاک “پاتاگونیا” است به اروپا رفت تا با تجهیزات آنان بیشتر آشنا شود. او پس از بازگشتش از اروپا، کمپانی “شارلت موزر” که در کار تولید تبر یخ در اروپا بود را متقاعد کرد که طول دسته کلنگ های کوهنوردی آنزمان راکوتاهتر کنند و انحنای تیغه را نیز بیشتر کنند. ایده تبر یخ های شوینارد مانند کرامپون های گریول اساس یخنوردی را متحول ساخت و امکان صعود یخ های عمودی تر را میسر کند.
در اواسط همان دهه (۱۹۶۰) ، اولین تجربهها با استفاده از تبر بدنه فلزی با تیغه خمیده وکمی رو به پایین و دسته کوتاهتر انجام شد. تغییر زاویه تیغه تبر یخ باعث پیشرفت در تواناییهای یخنوردی شد و قرار دادن تبر یخ ایمنتر و آسانتر شد و امنیت بیشتری را در شیبهای یخی فراهم کرد. تغییر زاویه تیغه همراه با کوتاه کردن طول تبر یخهای اولیه امکان صعود مسیرهای فنی یخزده بیشتری را فراهم کرد. تقریباً در همان زمان، ظهور دومین نسل پیچهای یخ برای اتصال حمایت میانی را شاهد بودیم و صعودها ایمنتر شدند.
تا آن زمان پیچهای یخ در حقیقت میخ یخ بودند یعنی کوبشی بودند و نه پیچی.
در اوایل دهه هفتاد میلادی، تبرهای یخی کوتاهتر و تمام فلزی با تیغه زاویهدار رو به پایین در حال تولید بودند که محبوبترین آنها همچنان توسط مکاینس و ایوان شوینارد ساخته میشدند. در این زمان، حد درجههای یخنوردی تقریباً WI4 و WI5 بود. بیشتر یخنوردیها در رشتهکوههای آلپ انجام میشد. و یخنوردی آبشار تقریباً انجام نمیشد. پیشرفتهای فنی در تولید پیچهای یخی به کوهنوردان این امکان را داد تا شروع به صعود با درجههای سختی بیشتر انجام شود.
در این دهه (۷۰ میلادی) شاهد تولید نسل سوم پیچ یخها بودیم.
در همین دهه تکنیک های یخنوردی محدود به تسمه تبریخ بود تا اتکا به نیش کرامپون. این تسمه به بدن یخنورد متصل می شد و هر بار یخنورد برای حرکت بعدی وزن خود را روی آن می انداخت و باعث می شد تا یخنوردان با محدودیت هایی در صعود و انجام تکنیک های جدی تر داشته باشند. از سال ۱۹۸۵ به بعد تکنیک ها کمی دچار تغییر شدند و تسمه تبر یخ از بدن یخنورد حذف شده و فقط به دست و مچ یخنورد محدود شدند. این تغییر باعث شد تا یخنوردان مسیر ها را با قدرت و توانایی خودشان به صورت آزاد صعود کنند.
نوآوری در تجهیزات و تکنیکهای یخنوردی به شکل امروزی در اواخر دهه ۷۰ و با شروع سال ۱۹۸۰ میلادی رشد و تغییرات چشمگیری داشت. همزمان با توسعه تکنولوژی، کرامپونها و تبرهای یخنوردی پیشرفت کردند و اریک فدرلی، سوئیسی، اولین پیچهای یخهای لولهای را توسعه داد و این پیچها نقش اساسی در افزایش ایمنی یخنوردی ایفا کردند.
در سال ۱۹۸۰، تبرهای یخنوردی با شفت منحنی بیشتری و تقریباً در همان سال تبرها و کرامپونهای سبکتر و کارآمدتر و به اصطلاح مدولار ظهور کردند.
در طول دهه ۹۰ میلادی بهبود بیشتری را در ابزارها شاهد بودیم. تبر یخها با قوس بیشتر و کرامپونها مقاوم و سبکتر شدند.
در سال ۲۰۰۰، شاهد به بازار آمدن نسل چهارم پیچها و بهبود پیچ یخهای نسل سوم بودیم. پیچ یخ لولهای مناسبتر و با دستگیره بلند و چرخان محبوب شدند. نصب این پیچها در یخ بسیار آسانتر شد.
اما با شروع قرن ۲۱ ، یخنوردی و تکنولوژی ساخت و طراحی ابزار جهشی رو به جلو داشت و مسیر های زیادی که تا قبل از آن غیر قابل صعود به نظر می رسیدند، صعود شد. طراحی ابزارها بطوری بودند که بیشترین کارایی را برای یخنورد داشته و از سختی مسیر کم کنند. دسته تبر یخ ها دارای انحنا شدند و کم کم تسمه حمایت دست نیز از آنها حذف شد و ضربه گیر انتهایی به انتهای دسته اضافه شد تا یخنوردان بتوانند با آزادی عمل بیشتر حرکات تعویض دست را روی آبشارهای یخی انجام دهند.
در سالهای بین ۲۰۱۰ تا امروز، با پیشرفت تکنولوژی در ساخت ابزارهای یخنوردی، تبرهای یخ با آلیاژ فلزهای سبک و حتی فیبر کربن با خمیدگیهای مختلف در دسته برای صعودهای آلپی یا دیواره یخی و یا آبشار یخی و حتی تبرهای مخصوص صعود درایتولینگ با تیغههای مقاومتر و تبر یخهای تخصصی برای صعودهای ورزشی سرعتی در برندهای مختلف به بازار آمدند.
پیچهای یخ کارآمد آلومینیومی سبک و فوقسبک با الماسههای ۳ و ۴ نیش در اندازههای مختلف با اهرم تا شو که مدت زمان نصب میانی را از چند دقیقه به چند ثانیه کاهش دادند. در مدلهایی پلاکهاهای برای نصب دو کارابین نیز به بازار آمد. پیچهای فولادی کم کم جای خود را به پیچ یخهای با آلیاژ استنلس استیل و تیتانیوم سبک دادندو همچنین ایده اضافه کردن اهرمی گرداننده پیچ به پیچ یخ ها باعث شده که یخنوردان در مسیرهای عمودی بتوانند با کمترین صرف انرژی و با یک دست پیچ یخ را درون یخ بپیچند و به صعود خود ادامه دهند.
طنابهای کوهنوردی و یخنوردی مقاومتر و سبکتر شدند. در این سالها شاهد ظهور طنابهای یونی کور و خاصیت ضدآب (Dry) به بازار آمدند.
تکنولوژیهای نوآورانه تولید البسه و تولید پوتینهای کوهنوردی سوخت جتی شدند برای پیشرفت یخنوردی به صورت تخصصی و صعودهای ورزشی.
کرامپونهای نیمهاتومات و اتومات که در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی متولد شده بودند، اینک به صورت مدولار و بسیار سبک و تکنیکی قد علم کردند. کرامپون ها نیز سبُک تر از قبل ساخته شدند و کم کم در مسابقات یخنوردی نیش پاشنه نیز برای انجام حرکات فوق تکنیکی به کرامپون ها افزوده شد. همچنین بعد از مدتی شرکت های سازنده به فکر ساخت کفش های مخصوص مسابقه یخنوردی، چیزی شبیه به کفش سنگنوردی افتاند که این کفش ها با کرامپون های سر خود این امکان را به یخنوردان می داد تا با آزادی عمل بیشتر و وزن کمتر به مسابقه دادن بپردازند.
و همچنان هر ساله در نمایشگاهای معروف تجهیزات کوهنوردی مانند نمایشگاه فردریش هافن شاهد به بازار آمدن تجهیزات سبک و مقاوم و مدرنی مانند پیچ یخها و تبر های یخ و پوتینهای سبکتر و البسه نو آورانه سبک و مخصوص یخنوردی هستیم. و گیا در این نو آوری پایانی نیست.
گردآوری و تدوین: امیر سعید احمدی