جف لو، یکی از کوهنوردان پیشرو، ماجراجو و پیشکسوت برجسته تمام دورانها، نه تنها به خاطر مهارتهای فنی بالا در دیوارهنوردی و یخنوردی شناخته میشود، بلکه خلاقیت و نوآوریهایش در تولید تجهیزات کوهنوردی نیز او را متمایز کرده است. در این مقاله، با این اسطوره آلپینیسم آشنا میشویم.
آنچه در این مقاله خواهیم خواند:
زندگینامه جف لو
متولد ۱۳ سپتامبر ۱۹۵۰ در شهر اوگدن، ایالت یوتا، او چهارمین فرزند از ۸ کودک خانواده لو بود. جف، که از سنین پایین، در سن ۴ سالگی به اسکی و در ۶ سالگی به کوهنوردی روی آورد، تواناییهای جسمانی خود را از پدرش، یک خلبان و کوهنورد دوران جنگ جهانی دوم، به ارث برده بود.
خانواده لو، یک خانواده ماجراجو، عاشق طبیعت بودند که زندگیشان در دامنههای کوههای واساچ، در شرق اوگدن میگذشت. آنها به صورت خانوادگی در مسابقات اسکی شرکت میکردند، به کوهپیمایی و کمپینگ میرفتند و با هم در فعالیتهای فضای باز سخت کار میکردند. پدر، جف و برادرانش را از کودکی برای صعود از صخرههای آهکی نزدیک خانهشان به همراهی میبرد و تابستانها زمان مناسبی برای ماجراجوییهای طولانیتر در تتونز وایومینگ بود. جف در سن ۷ سالگی، به همراه برادرانش، کوه گرند تتون را صعود کرد و به این ترتیب، جوانترین فردی شد که قله این کوه را فتح کرده بود.
رویکرد آموزشی رالف لو، پدر خانواده، در زمینه کوهنوردی سنتی و تا حدی سختگیرانه بود، اما جف از این روشها استقبال میکرد. جف در مورد پدرش بیان کرده است که او همه چیز را تحت کنترل خود نگه میداشت تا به فرزندانش درس مسئولیتپذیری نسبت به اعمال خود را بیاموزد.
خانواده لو همچنین با حیوانات وحشی رابطهای خاص داشتند. آنها در مزرعه خود مکانی را به عنوان پناهگاه برای حیوانات آسیبدیده اختصاص داده بودند، جایی که اهالی محلی حیوانات مجروح را برای مراقبت به آنها میسپردند. حیواناتی نظیر گرگها، شیرکوهیها، و مارهای زنگی در کنار حیوانات خانگی در این پناهگاه زندگی میکردند.
زمانی که جف ۱۴ سال داشت، ایوان شوینارد برای ارائه دورهای آموزشی به اوگدن، محل زندگی خانواده لو، آمد. در پایان روز دوم، زمانی که سمینار در حال پایان بود، شوینارد به جف فرصتی داد تا در یک جلسه بولدرینگ و صعود بدون طناب شرکت کند. جف میگوید از آن لحظه آگاه بود که شوینارد با دعوت از او برای همراهی، ریسک بزرگی را به جان میخرد. با این حال، پذیرفته شدن توسط شوینارد باعث شد جف احساس افتخار و احترام به عنوان یک همنورد کند و این تجربه اهمیت مسئولیتپذیری را در او تقویت کرد. این واقعه به عنوان یک نقطه عطف در زندگی جوان جف لو شناخته میشود.
بلافاصله پس از دیدار ایوان شوینارد، جف لو با بستن کولهپشتی کوچک خود و خداحافظی از مادرش، برای صعود و بازگشایی یک مسیر تازه در کوه اوگدن، که عملاً در حیاط خلوت خانهاش قرار داشت، اقدام کرد. او به تنهایی و در یک عصر به راه افتاد، صعود کرد و شب را در کنار آتش کوچکی گذراند، در حالی که نخستین بیواک انفرادی خود را تجربه میکرد. جف در آن شب تحت تأثیر صورت فلکی اوریون (جبار) قرار گرفت و ستارگان این صورت فلکی به نوعی به طلسم او در زندگی تبدیل شدند. روز بعد، صعود خود را به پایان برد، از سمت دیگر کوه پایین آمد و دوباره از مسیری دیگر به سمت شرق کوه اوگدن صعود کرد.
پس از بازگشت به خانه، جف با هیجان شروع به بازگو کردن تمام جزئیات این ماجراجویی بزرگ به مادرش کرد. مادرش، پس از یک دقیقه گوش دادن، سخن او را قطع کرد و گفت: «این فوقالعاده است جفری، اما تو باید چمنها را قبل از شام کوتاه کنی.»
مادر جف به عنوان یک حامی واقعی در کنار او ایستاد. اولین کولهپشتیاش را مادرش دوخت و طی پنج دهه از تلاشهای او حمایت کرد. پدر جف، ستون دیگری در زندگی او، در سال ۱۹۸۴ دار فانی را وداع گفت.
انتخاب کوهنوردی و مهاجرت به کلورادو
جف لو، در دوران پس از دبیرستان، عمدتاً به همراه برادران بزرگتر خود، گرگ و مایک، و پسرعمویش، جرج، به صعود مشغول بود. پس از گذراندن چند سال در کالج تاهو پارادایس در کالیفرنیا و شرکت در مسابقات اسکی، جف با بسته شدن مدرسه روبرو شد. در همین زمان، با فشار مربیان تیم اسکی ایالات متحده برای کوتاه کردن موها و ترک دوست دخترش به خاطر مسابقات، جف از رویاهای خود برای حضور در المپیک فاصله گرفت و کوهنوردی را به عنوان یک روش خلاقانهتر و رضایتبخشتر برای ابراز وجود و کسب افتخار در مسابقات انتخاب کرد.در پاییز ۱۹۶۹، هنگامی که جف از یوسمیتی به اوگدن در حال بازگشت بود، او به دیوارهای در پارک ملی زیون برخورد کرد. او که قبلاً درباره دیوارههای ماسهسنگی عظیم شنیده بود، توقف کرد تا آنها را از نزدیک ببیند. این توقف، آغاز دورهای سه تا چهار ساله از دیوارهنوردی در زیون شد. در این دوره، جف فعالیتهایی را نیز در کوههای راکی کانادا انجام داد که شامل سنگنوردی، یخنوردی، صعودهای ترکیبی و درای تولینگ بود.
انتخاب کوهنوردی و مهاجرت به کلورادو برای جف لو نه تنها نشاندهنده تغییر مسیر حرفهای بود، بلکه آغاز فصل جدیدی در زندگی او به عنوان یک پیشگام و نوآور در دنیای کوهنوردی محسوب میشد. این دوران، زمینهساز دستاوردها و خلق لحظات بهیادماندنی در تاریخ کوهنوردی بود که نام جف لو را به عنوان یک اسطوره در این رشته ماندگار کرد.
جف لو، پس از نقل مکان به کلرادو، زمستانها را به کار برای شرکت سیاحتی Outward Bound اختصاص داد و تابستانها را برای انجام صعودهای صخرهای، دیوارهنوردی و یخنوردی در کانادا آزاد نگه داشت. او سپس به ونتورا، کالیفرنیا رفت و برای مدتی کوتاهی در کارخانه Great Pacific Iron Works، که بعدها به Black Diamond تغییر نام یافت، تحت نظارت مربی خود، ایوان شوینارد، کار کرد.
در همان زمان، گرگ لو، برادر جف، در سال ۱۹۶۸ شرکت Lowe Alpine را در گاراژ خانهشان تأسیس کرد. در اوایل دهه ۱۹۷۰، او کسبوکار خود را به کلرادو منتقل کرد و جف و مایک لو، برادرانش، به او پیوستند. شرکت Lowe Alpine، که در ایران به عنوان Lowe Alpine شناخته میشود، به سرعت به خاطر طراحی و تولید لوازم کوهنوردی در زمینههای مختلف به شهرت رسید.
در سال ۱۹۷۴، جف به همراه مایک وایس اولین صعود را از آبشار یخزده Bridal Veil در وایل، کلرادو، انجام داد، که یک نقطه عطف مهم در تاریخچه یخنوردی به شمار میآید. همچنین در همان سال، جف به عنوان بخشی از اولین اکسپدیشن آمریکایی به کوههای پامیر که توسط Eddie Bauer حمایت میشد، به اتحاد جماهیر شوروی سابق سفر کرد. در آنجا، جف و جان روسکلی اولین صعود از جبهه شمالی قله ۱۹ را به انجام رساندند، گامی بزرگ در اکتشافات کوهنوردی آن دوره.
در سال ۱۹۷۶، جف لو به همراه برادرش، مایک لو، مدرسه بینالمللی کوهنوردی را در الدورادو کنیون افتتاح کردند، گامی بزرگ در جهت اشتراک دانش و تجربیات ارزندهشان با دیگران.
جف لو در میان کوهنوردان به عنوان یک اسطوره و سلبریتی شناخته میشد. او به خاطر طی کردن مسیرهایی که برای بسیاری از کوهنوردان غیرممکن به نظر میرسید، معروف بود و همیشه تلاش میکرد تا با حداقل تجهیزات ممکن به ماجراجویی بپردازد. جف علاقهای به شیوههای اکتشافی محاصرهای یا کلاسیک و رایج آن زمان نداشت. به جای آن، او به صخرهنوردی انفرادی و صعودهای سریع و سبکبار در گروههای کوچک علاقهمند بود، رویکردی که بیانگر نگرش نوآورانه و روحیه ماجراجویی او بود.
این رویکرد نه تنها نشان دهنده تواناییهای فیزیکی و فنی جف بود، بلکه فلسفه او را در قبال کوهنوردی و اکتشاف طبیعت بازتاب میداد. جف لو با این شیوههای خلاقانه و روحیهای که در پیش گرفت، به الهامبخش نسلهای بعدی کوهنوردان تبدیل شد و نام خود را به عنوان یکی از پیشگامان عرصه کوهنوردی مدرن ماندگار کرد.
مایکل کندی، دوست و سردبیر پیشین مجله Climbing، در یک مصاحبه تلفنی درباره جف لو گفت: «او همیشه به دنبال چالشهایی بود که میتوانستند مرزهای شخصی او را جابجا کنند و همواره تلاش میکرد تا آرزوهایی را که افراد در دنیای کوهنوردی در رویاهای خود میپروراندند، به واقعیت تبدیل نماید.»
جف لو با طراحی و آزمایش تجهیزات نوین برای Lowe Alpine Systems، شرکتی که توسط برادرانش، گرگ و مایک تأسیس شده بود، به پیشرفت فناوری و پوشاک کوهنوردی کمک کرد.
همچنین، جف لو برای دنیای یخنوردی آن زمان و آینده، چهرهای افسانهای محسوب میشد. او نویسنده کتاب «دنیای یخ: تکنیکها و تجربیات یخنوردی مدرن» (۱۹۹۶) بود، که یکی از چندین اثر او در این زمینه است و امروزه نیز توسط کوهنوردان مورد استفاده قرار میگیرد.
جف لو همچنین بنیانگذار فستیوال یخنوردی Ouray است، یک رویداد یخنوردی سالانه که میان یخنوردان بسیار محبوب است.
در سال ۱۹۷۴، جف لو و مایک ویس، نخستین کسانی بودند که به قله آبشار Bridal Veil در تلوراید، کلرادو، صعود کردند، که در واقع یک ستون یخ زده به ارتفاع تقریباً ۱۲۰ متر بود.
در سال ۱۹۷۸، جف لو دوباره همان مسیر را طی کرد، این بار به تنهایی و بخشی از صعود را به سبک فری سولو انجام داد.
برادرش گرگ در سال ۱۹۹۶ به یک خبرنگار دنور پست گفت که جف همیشه این توانایی را داشته که «از بدن خود فراتر رود»، ویژگیای که جف لو را به عنوان یک کوهنورد استثنایی متمایز میکرد.
دوران کاهش جسارت
با گذشت زمان، جف لو به تدریج جسارت خود را کم کرد. او در سال ۲۰۱۷ به یک خبرنگار مجله «سنگ و یخ» گفت که دریافته بود هیچ صعودی ارزش نوک انگشت کوچکش را ندارد.
این احساس مسئولیت و ارزیابی دقیق خطر باعث شد که او در سال ۱۹۷۸ از نزدیکی قله لاتوک ۱ بازگردد؛ صعودی که همچنان به عنوان یکی از سختترین و فنیترین صعودهای ناتمام در دنیای کوهنوردی شناخته میشود.
در اوایل دهه ۱۹۸۰، جف با هانیگان ازدواج کرد. همچنین در همان دوره، او شرکت پوشاک و تجهیزات Latok Mountain Gear را تأسیس کرد، اما پس از مدتی با مشکلات مالی روبرو شد. برادرانش چند سال بعد، زمانی که جف در تلاش برای زپرداخت بدهیهای مالیاتی بود، کنترل این شرکت را به دست گرفتند. او همچنین به معرفی مسابقات سنگنوردی به ایالات متحده کمک کرد، از جمله اولین مسابقات قهرمانی سنگنوردی ورزشی در اسنوبرد، یوتا، در سال ۱۹۸۸. این رویداد با وجود محبوبیت بین کوهنوردان، درآمد کمی داشت و جف را در معرض بدهی بیشتری قرار داد.
در سال ۱۹۹۰، جف اعلام ورشکستگی کرد و در سال ۱۹۹۱، او و همسرش اندکی قبل از شروع صعود خود به ایگر، از هم جدا شدند.
تغییر درونی عمیق
صعود Metanoia توسط جف لو در دسامبر ۱۹۹۱ انجام شد، یکی از حماسیترین و تاثیرگذارترین صعودهای تاریخ کوهنوردی است. این «صعود انفرادی و بدون حمایت» از دیواره شمالی ایگر در سوئیس، نه تنها به خاطر شرایط سخت طبیعی و فنی آن شهرت دارد، بلکه به خاطر بار روانی و عاطفی که لو در آن زمان با آن دست و پنجه نرم میکرد.
در آن دوره، جف لو با چالشهای شخصی فراوانی از جمله طلاق، مشکلات مالی و افسردگی دست و پنجه نرم میکرد. او این صعود را نه تنها به عنوان یک چالش فیزیکی، بلکه به عنوان یک سفر درونی برای یافتن صلح و پاکسازی روحی انتخاب کرد. Metanoia برای لو نمادی از مبارزه و غلبه بر دشواریهای شخصی و روحی بود.
در طول این صعود، لو با شرایط بسیار سختی روبرو شد، از جمله آب و هوای بسیار سرد، خطر سقوط بهمن و محدودیتهای تجهیزاتی. علاوه بر اینها، او کولهپشتی حاوی غذا، آب و تجهیزات ضروری خود را از دست داد، که این امر صعود را بیش از پیش دشوار کرد. با این حال، لو با ارادهای آهنین و تمرکزی عمیق، توانست به صعود خود ادامه دهد و در نهایت به قله برسد.
این صعود نه تنها به خاطر دشواریهای فیزیکی و فنیاش، بلکه به خاطر معنای عمیقتر و شخصیتری که برای لو داشت، در تاریخ کوهنوردی جایگاه ویژهای دارد. Metanoia تبدیل به یک داستان الهامبخش برای بسیاری شد، نشاندهنده قدرت اراده انسان و توانایی غلبه بر موانع، چه فیزیکی و چه روانی.
Metanoia، واژه از زبان یونانی گرفته شده و به معنای تغییر ذهن یا تغییر درونی عمیق است، نمادی از تغییر نگرش و رویکرد در زندگی.پینوشت: در مورد این صعود و اتفاقات همراه آن، از جمله گم شدن کولهپشتی جف لو در مسیری که به نام Metanoia معروف شد و فیلمی که با همین نام روانه سینماها شد، مطالبی در دست تحریر دارم.
او در مقالهای در مورد صعود، منتشر شده در مجله مردان آن سال، گفت: «در تلاشم تا آزادی خودم را بازیابم. اگر میخواستم، میتوانستم ازدواجم را نجات دهم. اما زمانی که مجبور شدم از منظری تازه به اوضاع نگاه کنم، دریافتم که “هی، این دقیقاً آن چیزی نیست که من میخواهم.” چیز عجیبی است، اما کوهنوردی همچنان در مرکز زندگی من قرار دارد.»
پس از آن، جف لو با بیماری نادری دست و پنجه نرم کرد.
لو از یک بیماری عصبی مشابه ALS به مدت تقریباً ۱۸ سال رنج میبرد و در چندین سال آخر عمر خود به وسیله صندلی چرخدار حرکت میکرد.
در سال ۲۰۱۷، جف لو به پاس قدردانی از دستاوردهایش در طول عمر، برنده جایزه کلنگ طلایی در فرانسه شد و در تالار مشاهیر ورزشی بولدر، کلرادو، جایگاهی به دست آورد. جف به عنوان یکی از اعضای محبوب جامعه کوهنوردی، هم در داخل و هم خارج از ایالات متحده آمریکا شناخته شده بود.
سرانجام، جف لو در ۲۴ آگوست ۲۰۱۸، در کلرادو، ایالات متحده آمریکا، چشم از دنیا بست.
صعودهای شاخص
- ۱۹۵۸ گراند تتون، وایومینگ با پدر
- ۱۹۷۱ Moonlight Buttress، پارک ملی زیون، یوتا، ایالات متحده آمریکا. FA با مایک ویس
- ۱۹۷۲ اولین صعود زمستانی از جبهه غربی گرند تتون با جورج لووه
- ۱۹۷۳ نورث فیس، قله وترهورن (کلرادو)، کوه های سان خوان، کلرادو. FA با پل هوگان
- ۱۹۷۳ گوشه شمال شرقی، کیلر نیدل، سیرا نوادا، کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا; NCCS V F9 یا F10 A2، FA با جان ویلند
- ۱۹۷۴ آبشار براید ویل، تلوراید، کلرادو، FA با مایک ویس؛
- ۱۹۷۴ گرین ریور لیک، محدوده رودخانه بادی، وایومینگ، ایالات متحده آمریکا – NCCS V F9، FA با گرگ لووه
- ۱۹۷۸تلاش در خط الراس شمالی Latok I با جیم دونینی، مایکل کندی، و جرج هنری لو III این صعود از نظر بسیاری از صاحب نظران دشوارترین صعود ناتمام در جهان است.
- ۱۹۷۵ Mount Kitchener’s Grand Central Couloir با مایک ویس
- ۱۹۷۹ آمادابلام، نپال انفرادی
- ۱۹۸۰ سیکیانگ کانگری – تلاش
- ۱۹۸۲ جبهه شمالی کوانگده ری، نپال با دیوید بریشرز
- ۱۹۸۵ Bird Brain Boulevard، اوری، کلرادو
- ۱۹۸۹ تاوچه، صورت شمال شرقی، نپال با جان راسکلی
- ۱۹۹۰ برج ترانگو (بی نام)، مسیر یوگسلاوی با کاترین دستیول
- ۱۹۹۱ Metanoia، یک مسیر مستقیم جدید در جبهه شمالی آیگر، که او به تنهایی و بدون رول بولت باز کرد.
- ۱۹۹۴ Octopussy, Vail, Colorado
گردآوری و تدوین امیر سعید احمدی